رها شده [تکپارتی]

یسری دوست داشتنا هستن که هیچوقت تکرار نمیشن ؛ یعنی یه دوره ای از زندگیت یسری هارو جوری دوست داشتی که هیچوقت کسی رو به اندازه‌ی اون یه نفر دوست نداشتی، هیچکس به اندازه اون یه نفر برات مهم نبوده و همیشه اون یه نفر بوده که با همه آدما فرق داشته برات . .
همونی که با مزخرف ترین اخلاقایی که داریم هم سعی کردیم واسش بهترین باشیم، معمولا هم اون یه نفر تنهامون میزاره ولی دوست داشتنش همیشه تو قلبمون باقی میمونه .

تهیونگ برای جونگکوک همون شخص بود
با همه اخلاقای بدش واسه اون بهترین بود و قلبش برای اون میزد ولی تهیونگ چی ؟
براش نتونست جلوی پدرش وایسه و بگه نمیخوام با اونی که تو برام انتخاب کردی برم سر قرار من یکی دیگه رو دوست دارم
به جای گفتن این حرفا پسرو با گل فروشی کوچیکش که باهمدیگه ساخته بودن تنها گذاشت و رفت ولی یادش نبود قلبی که براش میتپه رو ببره
...
صدای زنگوله کوچیکه بالای مغازه باعث شد تا صحبتش رو با پدرش نصفه و نیمه رها کنه و حواسشو به در بده
+ زمین و آسمونو به هم دوختم تا پیدات کنم
_ سلام مستر چطوری میتونم کمکتون کنم؟
+ منو یادت نیست کوک
_ چرا باید کسی رو یادم باشه که به خاطرش دست به همه کار زدم
+ دسته گل مورد علاقتو برام درست کن
_ لعنت به قلبم که هنوزم برات میتپه
+ اون گل برای توعه نه من
_ باز دوباره اومدی که بری ؟ بهم بگو تا بهت عادت نکنم لعنتی
+ متاسفم جونگکوک



عشق وجود داره؛
فقط بعضی ها مثل آيدا ميمانند، شاملو ميسازند..
بعضی از زوج ها مثل لیلی و مجنون بهم میرسند..
و شیرین و فرهاد هم عاشق می میرند..
در آخر، بعضی عاشقان مانند ثريا ميروند شهريار را ميكُشند..

نظرت برام مهمه :)
حمایت یادتون نره!